دهی است جزء دهستان دالائی بخش خمین شهرستان محلات در سه هزارگزی باختر خمین و سه هزارگزی راه عمومی. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، پنبه، چغندر و انگور است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان دالائی بخش خمین شهرستان محلات در سه هزارگزی باختر خمین و سه هزارگزی راه عمومی. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، پنبه، چغندر و انگور است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از دهستان اوشیان بخش رودسر شهرستان لاهیجان. جلگه ای، معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 189 تن است. آب از چشمۀ دمکش. محصولش برنج، چای، لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان اوشیان بخش رودسر شهرستان لاهیجان. جلگه ای، معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 189 تن است. آب از چشمۀ دمکش. محصولش برنج، چای، لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل. معتدل، مرطوب و سکنۀ آن 250 تن است. آب از رود وانگتارود. محصولش برنج، کمی غلات و لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل. معتدل، مرطوب و سکنۀ آن 250 تن است. آب از رود وانگتارود. محصولش برنج، کمی غلات و لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
در تداول مردم قزوین، غول بی شاخ ودم. آدم نامرتب و بدقواره و بی ریخت که تناسب و موزونی میان اندامهای او نباشد. (یادداشت مؤلف) ، کروکدیل. تمساح. (یادداشت مؤلف). در کتاب الاطعمه والاشربه از کتاب شرایع محقق حلی ترجمه کلمه عضاه کرتن کله آمده و این ترجمه صحیح است و شبیه یونانی و لاتین و فرانسۀ این کلمه و اینکه محقق آن را در ردیف وبر و خز و فنک و سمور و سنجاب می آورد مؤید صحت آن است، چه در قدیم هم مانند امروز از پوست کرتن کله جامه می کرده اند چنانکه امروز نیز از آن جامه و کیف و کفشهای گرانبها کنند. (یادداشت مؤلف) ، نام نوعی حیوان است شبیه به سوسمار که مارگیران و حقه بازان در بساط خود نمایش می دهند. (یادداشت مؤلف)
در تداول مردم قزوین، غول بی شاخ ودم. آدم نامرتب و بدقواره و بی ریخت که تناسب و موزونی میان اندامهای او نباشد. (یادداشت مؤلف) ، کروکدیل. تمساح. (یادداشت مؤلف). در کتاب الاطعمه والاشربه از کتاب شرایع محقق حلی ترجمه کلمه عضاه کرتن کله آمده و این ترجمه صحیح است و شبیه یونانی و لاتین و فرانسۀ این کلمه و اینکه محقق آن را در ردیف وبر و خز و فنک و سمور و سنجاب می آورد مؤید صحت آن است، چه در قدیم هم مانند امروز از پوست کرتن کله جامه می کرده اند چنانکه امروز نیز از آن جامه و کیف و کفشهای گرانبها کنند. (یادداشت مؤلف) ، نام نوعی حیوان است شبیه به سوسمار که مارگیران و حقه بازان در بساط خود نمایش می دهند. (یادداشت مؤلف)
مراد از آن مردمی هستند در طبرستان که غارت کنند بر وجه خفیه در عقب درختان و احجار و گودالها. بعضی گفته اند اصل آن کرکیل است یعنی شریر و مفسد طبرستان و بعضی گفته اند کرکیل معرب گول گیر است، یعنی غافل گیر. (از حاشیۀ ترجمه یمینی ص 295) : و لشکر عقب او پیاپی می رفت تا به حدود جرجان افتاد و خود را در میان مخارم و آجام آن نواحی انداخت و کراکلۀ ولایت دست به قتل و نهب آوردند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 295)
مراد از آن مردمی هستند در طبرستان که غارت کنند بر وجه خفیه در عقب درختان و احجار و گودالها. بعضی گفته اند اصل آن کرکیل است یعنی شریر و مفسد طبرستان و بعضی گفته اند کرکیل معرب گول گیر است، یعنی غافل گیر. (از حاشیۀ ترجمه یمینی ص 295) : و لشکر عقب او پیاپی می رفت تا به حدود جرجان افتاد و خود را در میان مخارم و آجام آن نواحی انداخت و کراکلۀ ولایت دست به قتل و نهب آوردند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 295)