جدول جو
جدول جو

معنی کرات کله - جستجوی لغت در جدول جو

کرات کله
مرتعی در جنگلی نزدیک روستای کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ تَ)
دهی است از دهستان نور مازندران. (از سفرنامۀ مازندران رابینو ص 110)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان دالائی بخش خمین شهرستان محلات در سه هزارگزی باختر خمین و سه هزارگزی راه عمومی. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، پنبه، چغندر و انگور است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(کَ کِ)
دهی است از دهستان اوشیان بخش رودسر شهرستان لاهیجان. جلگه ای، معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 189 تن است. آب از چشمۀ دمکش. محصولش برنج، چای، لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل. معتدل، مرطوب و سکنۀ آن 250 تن است. آب از رود وانگتارود. محصولش برنج، کمی غلات و لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ کَ لَ / لِ)
در تداول مردم قزوین، غول بی شاخ ودم. آدم نامرتب و بدقواره و بی ریخت که تناسب و موزونی میان اندامهای او نباشد. (یادداشت مؤلف) ، کروکدیل. تمساح. (یادداشت مؤلف). در کتاب الاطعمه والاشربه از کتاب شرایع محقق حلی ترجمه کلمه عضاه کرتن کله آمده و این ترجمه صحیح است و شبیه یونانی و لاتین و فرانسۀ این کلمه و اینکه محقق آن را در ردیف وبر و خز و فنک و سمور و سنجاب می آورد مؤید صحت آن است، چه در قدیم هم مانند امروز از پوست کرتن کله جامه می کرده اند چنانکه امروز نیز از آن جامه و کیف و کفشهای گرانبها کنند. (یادداشت مؤلف) ، نام نوعی حیوان است شبیه به سوسمار که مارگیران و حقه بازان در بساط خود نمایش می دهند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کَ کِ لَ)
مراد از آن مردمی هستند در طبرستان که غارت کنند بر وجه خفیه در عقب درختان و احجار و گودالها. بعضی گفته اند اصل آن کرکیل است یعنی شریر و مفسد طبرستان و بعضی گفته اند کرکیل معرب گول گیر است، یعنی غافل گیر. (از حاشیۀ ترجمه یمینی ص 295) : و لشکر عقب او پیاپی می رفت تا به حدود جرجان افتاد و خود را در میان مخارم و آجام آن نواحی انداخت و کراکلۀ ولایت دست به قتل و نهب آوردند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 295)
لغت نامه دهخدا
از توابع خرم آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع شهرستان رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع زوار واقع در شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی واقع در منطقه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع خرم آباد واقع در شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
تیغ درخت کرات، تیغ درخت اقاقیا
فرهنگ گویش مازندرانی
در حیاط
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بابل کنار واقع در منطقه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
میوه ی درخت لیلکی
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در شیرگاه واقع در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از توابع شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کیاکلای قائم شهر، از توابع دهستان گنج افروز بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی واقع در منطقه ی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع خرم آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی